|
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : نسیم _طهورا
درسته خندیدن مردن هیچ ربطی به هم نداره ولی تو بخند تا من برات بمیرممی دونم که
میدونم که میدونی که میدونه که میدونیم که میدونید که میدونند پس بیا بدونیم همیشه باهم دوست میمونیم
اگه گفتی love یعنی چی؟ l:لنکه نداری o:عمر منیv:وجودمیe:انتهای معرفتی
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : نسیم _طهورا
یکی بود ...... یکی نبود..... وقتی این یکی بود ........ اون یکی نبود..... وقتی اون یکی بود..... این یکی نبود...... مهم نیست که کی بود یا کی نبود...... ولی حیف که این یکی با اون یکی نبود......
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 17:54 :: نويسنده : نسیم _طهورا
زندگی عشق است و عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست زندگی چیست ؟ اقیانوس؟ اولش عشق و آخرش افسوس؟ یادمان باشد نگاه "زاده ی" علاقه است
وقتي دلتنگ شدي به ياد بيار کسي رو که خيلي دوست داره. .وقتي نااميد شدي به ياد بيار کسي رو که تنها اميدش تويي. وقتي پر از سکوت شدي به ياد بيار کسي رو که به صدات محتاجه. وقتي دلت خواست از غصه بشکنه به ياد بيار کسي رو که توي دلت يه کلبه ساخته. وقتي چشمات تهي از تصويرم شد به ياد بيار کسي رو که حتي توي عکسش بهت لبخند ميزنه. وقتي به انگشتات نگاه کردي به ياد بيار کسي رو که دستاي ظريفش لاي انگشتات گم ميشد. وقتي شونه هات خسته شد به ياد بيار کسي رو که هق هق گريش اونها رو مي لرزوند.
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : نسیم _طهورا
مي آيد و رويت را مي شويد
رويي كه بر گونه هايش اشك جاري است
مي آيد و صورتت را بوسه باران ميكند
صورتي كه از اندوه زيبايي اش را از دست داده
مي آيد و قلبت را پر ز نور ميكند
مي آيد و نگاهت در نگاهش آرام ميگيرد
مي آيد و آنگاه پنجره ي انتظار از زندگي محو خواهد شد
او مي آيد و موهاي پريشانت را شانه ميكند
او مي آيد و گل هاي پژمرده را آب ميدهد
باغچه را زنده مي كند و بر صورتت آب مي پاشد
آبي زلال و صاف
او مي آيد و بالاخره لغت انتظار از لغت نامه ها پاك مي شود
چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 20:37 :: نويسنده : نسیم _طهورا
آسمون بغض كرده امشب دوباره
اون ميخواد فقط يه بار گريه كنه نمي تونه
آسمون من اين پايين نشستم و بغض تو صدات را احساس ميكنم
آسمون غصه هامون يكي شده
آسمون اشك چشمام جاري شده
آسمون بغض تو بشكن و آبي شو
آسمون گريه كن و خالي شو
آسمون ما فاصله داريم با هم اما ميتونستيم باشيم كنار هم
آسمون نگذار و از پيشم نرو آسمون رازم را به كسي نگو
شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, :: 20:27 :: نويسنده : نسیم _طهورا
در آتش رهایم ، خدا شاهد است !
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : نسیم _طهورا
با يكي بود يكي نبود شروع شد اين قصه/با يكي ماند و يكي نماند تمام شد /يكي من بودم يا تو؟!/مهم نيست مهم قصه اين است كه تمام شد
نميدانم چرا ؟ چشمانم... گاهي بي اختيار خيس ميشوند ميگويند حساسيت فصلي است آري من به فصل اين دنياي بي تو حساسم
من نه عاشق نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد عشق و هوس مي ارزد من نه عاشق هستم ونه دلداده به گيسو ي بلند نه آلوده به افكار پليد من به دنبال نگاهي هستم كه مرا از پس ديوانگي ام ميفهمد ((غريبه)) دوستان من مثل گندمند يعني يك دنيا بركت نعمت نبود نشان قحطي و گرسنگي است و من چه خوش بختم كه زردي خوشه هايگندم در اطرافم موج ميزند مهرباني هايت را قدر مي دانم و آن را در سيلوي جان نگه داري خواهم كرد امروز زيبا ترين و با ارزش ترين هديه را از يك دوست دريافت كردم
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : نسیم _طهورا
***************
شاهزاده ي عشقي كه غلامت شده ام/پا بند تو و اسير دامت شده ام گويند كه كبوتري وفا دار تر از طوقي نيست/ طوقي صفتم جلد مرامت شده ام *************** گفت مجنون گر همه روي زمين هر زمان بر من كنندي آفرين من نخواهم آفرين هيچ كسمدح من دشنام ليلي با دو بس *************** روز ها از سقف لحظه هايم از ياد تو مي چكد اگر باران نبارد از اين خانه ميروم ***************
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو / ساده بودن های باران مال تو / آن خداوندی که دنیا آفرید ، تا ابد همراه و پشتیبان تو .
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد .
*************** یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
*************** |